سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمکدون...

این شعر رو توی یکی از کتابها خوندم. حیفم اومد که اون به اشتراک نزارم.

البته این شعر بیشتر شرح حال معشوقی هست که یک روز هست، یک روز نیست. یک روز تحویل میگیرد و روز دیگر تحویل نمیگیرد. یک روز میگوید برایم مهمی روز دیگر هر چقدر تماس میگیرم، جواب تماس را نمیدهد. البته من قلبن او را دوست دارم و برای سلامتی اش، برای توفیقش، برای پیشرفتش، برای این که هر روزش، بهتر از روز قبلش باش، از صمیم قلب دعا میکنم.

 

دوستت دارم ولی به هر حال این شعر، شرح حال توست.

 

 

ای گیاهِ برآمده! ابتری، بی‌بری هنوز
ای درختِ خزان‌زده! از گیاهان سری هنوز

می‌پرید ای پرندگان روزی از قیدِ آشیان
مانده بر شانه‌های‌تان اثری از پری هنوز




نوشته شده در تاریخ شنبه 99/6/15 توسط محسن تاجیک

قاضی حمص از دیرباز برای قضاوت‌های غیر عاقلانه ضرب المثل شده بود؛

در آثار البلاد زکریای قزوینی آمده که زنی پیش قاضی حمص دادخواهی برد که مردی بیگانه او را بوسیده.

قاضی نیز از آنجا که قصاص باید همچون جرم باشد، حکم می‌کند که زن نیز او را ببوسد.

به این حکم به طور معمول همچون حکمی ابلهانه مثال زده‌اند. 

اما شاید این حکایت نشان از آن دارد که هر جا اصلاح ذات‌البین بهتر است، می‌توان به شیوه‌های گونه‌گون، گرچه مزاح، اختلاف‌ها را حل و فصل کرد.

چنانچه که زن در همین داستان سر انجام به بخشش مرد رضا می‌دهد.

 

برگفته از کتاب:

دیو در شیشه

در فلسفه رویه قضایی

نوشته استاد دانا و فرزانه: آقای دکتر حسن جعفری تبار

صفحه 52، شماره 3 پاورقی




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 98/7/30 توسط محسن تاجیک

از خطایت ای پدر یک عمر سرگردان شدم

آی گندم بس که دنبالت دویدم نان شدم

 

روزه دار آرزو بودم در این حسرت کمین

وقت افطار آن زمان آمد که بی دندان شدم

 

در مدار بسته تسبیح سرگردانی ام

آن قدر بر خویش بردم سجده تا شیطان شدم

 

در ترازوی عدم معیار سنجش هیچ بود

نیستی سرمایه شد منظور این و آن شدم

 

عاشقی کار من بی دست و پا هرگز نبود

از چه یارب تشنه‌ی این درد بی درمان شدم

 

این چه رسمی بود که از خون خواهی عبرت شگفت

او خطایی کرد و من پیراهن عثمان شدم

 

شاعر: استاد داود نوروزی




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 97/3/8 توسط محسن تاجیک

وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونان که بایدند
نه بایدها..

مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می‌خورم
عمری است
لبخندهای لاغر خود را
در دل ذخیره می‌کنم:
باشد برای روز مبادا!
اما
در صفحه‌های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می‌داند؟
شاید
امروز نیز روز مبادا باشد!

وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونانکه بایدند
نه بایدها..
هر روز بی تو
روز مباداست!

قیصر امین پور

بی تو نیستی وقتی تو نیستی



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 97/2/19 توسط محسن تاجیک
   1   2   3   4      >
درباره وبلاگ

محسن تاجیک
دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده این قدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده... ************** سلام دوستان گلم. محسن تاجیک هستم. یه استقلالیه دو آتیشه... کارشناس ارشد حقوق خصوصی مشاور امور حقوقی و قراردادها عضو انجمن حقوق شناسی ایران عضو انجمن آیین دادرسی مدنی عضو انجمن فقه و حقوق اسلامی عضو انجمن مدیران منابع انسانی ایران ***در چندین شرکت تولیدی و صنعتی در جایگاه کارشناس منابع انسانی، رئیس امور کارکنان و آموزش، مدیر توسعه منابع انسانی و معاون منابع انسانی و پشتیبانی اداری دارای سابقه کار هستم هم اکنون در چندین شرکت به عنوان مشاور امور حقوقی و قرارادها انجام وظیفه میکنم
mohsen.tajik@chmail.ir
bahar 20
 فال حافظ - فروشگاه اینترنتی - قالب وبلاگ